این روزها تعداد دانشجویانی که به واسطه فرهنگ روسیه و شرایط مناسبی که دارد برای ادامه تحصیل پزشکی در روسیه و تحصیل دندانپزشکی در روسیه به این کشور مهاجرت می کنند در حال افزایش است.
خوب است بدانیدموسسه اعزام دانشجو روسانا یکی از معتبرترین موسساتی است که برای اعزام دانشجو به روسیه به دانشجویان کمک میکند تا با بهترین شکل با شرایط ایده آل به تحصیل در رشته و دانشگاه مدنظر خود بپردازند. در این مقاله شما را با فرهنگ روسیه و کاراکترهای فردی و اجتماعی مردمان روس بیشتر آشنا خواهیم کرد.
(وینستون چرچیل)
در باب فرهنگ روسـیه تا کنون مقالات و کتب زیادی تألیف گردیده است که هر کدام به نوع خود جالب و بیانگـر دیدگاه عمـیق نویسـندگان آن پیرامون مردم روسیه میباشـد.
بسیاری از محققـین داخـلی روسـیه کوشیده اند که کشور خود را از لحـاظ فرهـنگی- اجتـماعی در زمـره ی کشـورهای اروپایی قرار دهـند و این در حالی است که بسیاری دیگر اعم از محققین روس و غیر روس، عمیقاً معـتقدند که این کشور فرسـنگها از اروپا فاصله داشـته و دارنده یک فرهنگ تمام عیار آسـیایی میباشـد. دسـته ی سـومی هم وجود دارد که یک فرهنگ آسیایی- اروپایی را به آن نسبت میدهند.
اما اینکه در حقیقت کدام یک از سه دسته فوق الذکر به واقعیت نزدیکتر اسـت ، مسـئله ایـست که تنها آن هم تا حدودی میتواند بر کسـانی روشـن باشد که سالـیان متـمادی در بطـن جامعه روس زندگی کـرده و از نزدیک تمامی نقاط ضعف و قوت جامعه روس را با نگاهی کاوشـگر و کنجـکاو رصـد نموده و لمـس کرده اند.
چارلز بولن سفیر آمریکا در روسیه در دهه ی 50 پیرامون pشناخت روسیه ، مطلبی بیان نموده که نمایانگر بینش عمیق او به این کشور میباشد . از هزینه تحصیل در روسیه چه میدانید؟
برای روشنتر شدن موضوع ، شاید بهتر باشـد که تاریخ روسـیه را تا قبل از اسـتقرار نـظام کمونیـستی به 2 بخش پیش از پطر و پس از پطر تقسیم نمود. درسـت است که از لحـاظ اسـتقرار نوع نظام حـکومتی، پطر کبیر تافته ی جدا بافتهای نبود و چیز جدیدی در راستای استبداد زدایی و عدالت محوری برای مردمان رنج دیده و زحمتکش روس به ارمغان نیاورد، ولی عـشق عمیق پطر به فرهنگ اروپایی و عطش سیراب نشـدنی او به تجـدد خواهی و صـنعتی کردن کـشور در راستای سـاختار صنـعتی اروپایی، او را از اسـلاف خود متـمایز ساخت.
علی رغم اختلاف سلیـقه ای که پـیرامون اعـطای این لقـب در قـلب جامـعه وقت وجود داشـت به هر حال به حق یا به ناحق این لقـب را برای او به ارمغان آورد و واژه کبـیر رادر کنـار نام او تثـبیت نـمود.
تا قبل از پطر روسها شناخت چندانی از اروپا نداشتند و تمایل چنـدانی هم به اروپایی بودن و اروپایی شدن از خود بروز نمی دادند. هر چند که میل اروپایی شدن در دربار رومـانوفـهـا، از زمان تزار آلکـسی در مقیاس کوچک آغاز شده بود و مهندسینی نیز از اروپا به روسیه دعوت شده بودند و الگوی لباس اروپـایی تا حـدودی در بین طبـقه اشـراف باب شـده بود.
اما از زمـان پطر به بـعد، به واسـطه میل بیـمارگـونۀ این تـزار مقـتدر و پر کار به تجدد، تب اروپایی، اگر نگوئیم سراسر روسیه ، حداقل شهرهای بزرگ این کشور را فراگرفت به گونه ای که روزنه ی کوچـکی را که تزار آلکسی قبلاً به اروپا باز کرده بود، از زمان پطر به بعد تـبدیل به پنـجره ای بزرگ و این بار در شهر سن پطرز بورگ، گردیـد.
پنجره ای که قبـل از استقرار جنبش کارگری لینن همچنان گشوده بود. با نظام آموزشی روسیه در این مقاله آشنا شوید.
به هر حال علی رغم تلاش بیقفـه تزار بزرگ و جانـشینان او، آیا روسـها اروپایی شـدند؟ آیا روسها در کنار جذب صنعت و تکنولوژی اروپایی، فرهنگ اروپایی را نیز پذیرفتند؟
پاسخ این سوال مبرهن است. روسیۀ بعد از پطر ، تا آنجـا که غـرب به او اجازه داد صنـعت اروپا را گرفـته و بعضاً بارورتر نیزساخت اما هیچگاه نتوانست جـاذب تمام عـیار فرهنـگ غرب گردد.
عدم جذب فرهنگ غرب، نه به آن سبب بود که روسها نسبت به بقای فرهنگ خود تعصب داشته باشند بلکه غربی نشدن روسها در عدم توانایی در بروز هنجارهای رفتـاری مطابق با رفتار و شأن غربیان خلاصه میگردید.
تأثــیر پـذیری از فرهنـگ غـرب، تنها در بعضـی از آداب و رفتـار ظاهــری مثـل لبـاس پوشــیدن ، غـذا خوردن، رقصیدن و غیـره و آن هم فقـط در بیـن اقشـار مرفه جامـعه و نیز تقـلید تـمام عـیار در برخـی از شـاخههای هنری و ورزشی خلاصه گردید و حتی موسیقی پر جاذبه غرب نیز نتوانسـت قلب و روح روسها را تسخیر نمـاید و جانـشین موسیـقی کلاسیک روس گردد.
به عنوان مـثال گـمان نمی کـنم که در دنـیا هیـچ چیز بتواند نزد روسها با چاستوشکیکه یک نوع موسیقی فراگیر توأم با طنز و سرور است، برابری کند.
پنـداری ، خداوند روزی که روسـها را آفـريد به آنـها گفـت که شـما را روس آفریـدم و شـما محکومـید تا دنیـا دنیاسـت روس باقی بمانید.
از مجموع گفتههای بالا میتوان چنین استـنباط نمود که فرهـنگ روس، فرهنـگی منـحصر به فرد بوده و روسها با هیچ یک از اقوام و ملل دیگر قابل قیاس نمی باشند. دانشگاه لومونسف مسکو را بیشتر بشناسید.
کسانی که در بطن دولت، مشغول انجام وظـیفه میباشند و شناخت پیرامون روسیه هم راستا با وظیـفه و پسـت دولتی، از الـزامات کاری ایـشان تلقـی میگردد که در این مـیان میتوان به کارکـنان و کارمـندان سفارتخانه ایران در روسیه و نیز ارگانهای زیر مجموعۀ آن اشاره کرد.
که معمولاً در ردههای سنـی جوان قرار دارند، کسـانی هستند که قصـد عزیمـت به روسـیه به جهت ادامه تحصیل در دانشگاهها و انستیتوهای علمی این کشور را دارند.
یعنی تمـامی کـسانی که به شـکلی قصد تعامـلات بازرگـانی، صنعتی و اقتـصادی با این کشـور را داشـته و قصد عزیمت به روسیه، به منـظور ایجاد روابط اقتـصادی، جذب تکنولوژیهای صنعتی، خرید تجهیزات و ماشین آلات و مواد خام و غیره …را در هر 2 بخش خصوصی و دولتی در دستور کار خود دارند .
تجربه نشان داده است که اکثر قریب به اتفاق پروژههای ناکـام و ناموفق با روسها، اعم از سیاسی – اقتصادی و صنعتی، در بسیـاری از موارد نشـأت گرفـته و منـتج از ضعـف آگاهـی کامـل پیـرامون چگـونگی رفــتار و گفتار با طرفهای روس بوده است .
در طـول دو قـرن گذشـته مخصـوصاً در دوران قجـرهـا، در مناسـبات بـین دو کـشور ایران و روسـیه، به استثنای یکی دو مورد، ایران همواره قافیه را در مقـابل روسـها باخـته و تـن به قـراردادهـایی داده اسـت که تنـها تأمین کنندۀ منافع تمام عیار طرف روس بوده است. از دانشگاه دوستی ملل روسیه چه میدانید؟
درست است که وضـعیت سیاسی جهـان و معـادلـات سیاسی بیـن قدرتـهای جهـانی و شـرایط نابسـامـان اقتصادی داخلی در تنظیم و امضای قراردادهایی چون گلسـتان، ترکمنـچای، آخـال و غیره نقـش به سزایی داشتـه اسـت، ولـی عـدم شـناخت صحـیح روسـها و نـاآگـاهی از مناسبات این کـشور با دول دیـگر همـواره نقـش پررنگـتری را در عدم موفقیت کشورمان ایفا نموده است.
در یک نگاه کلی روسها مردمی مهربان، مهماننواز و دارای عقاید مذهبی عمیق میباشند. جمعیت روسیه نسبت به اراضی وسیعی که در اختیار دارد چشمگیر نیست.
در کل جـهان حدوداً 150 میلـیون روس وجود دارد که حدوداً 80% این تعداد در کـشور روسیه و مابقـی در کـشورهای دیگر بخصـوص در جـمهوریهـای شوروی سابق زندگی میکنند. دین رسمی روسـیه مذهب ارتودکـس و زبان رسـمی این کشـور زبان روسی است که یکی از سختترین و در عین حال غنیترین زبانهای جهان محسوب میگردد.
اکثر قریب به اتفاق روسها، مسـیحی ارتـودکـس میباشند. از لحاظ دینداری و اعتقادات مذهبی، شاید به جرأت بتوان گفت:
که روسها در دنیـای مسـیحیت، متعـصب تریـن و اصول گراترین مردمان دنیا میباشند . معنی لغوی ارتودوکس، سنـت میباشـد و عمدهترین تفاوت این مذهب با مذهب کاتولیک در این اسـت که ارتودوکـسها، مرجعـیت و معـصومیـت پاپ را بر نمی تابـند.
همانگونه که از نام این مذهب پیداست، اتودوکسـها پیرو سنت عیسـوی میباشند و انجیل را یگانه مدرک معتبر در مسائل دینی میدانند و از بدعتهای دینی شدیداً گریزانند.
وحشت روسها از بدعـت دیـنی تا بـدان حد اسـت که وقـتی «نیکون» اسـقف اعـظم روسـیه در قـرن 17 میلادی، یک سـری تغیـیرات در سـاختـار قوانـین مذهـب ارتـودکـس اعـمال نمـود، بسـیاری از دهـاقـین روسـیه به همراه خانوادههای خود سر به جنگلها نهاده و وقتـی که مامـورین کلیـسا برای بازگـردانـدن آنـها از جنـگل به ایشان مراجعه میکردند، دهاقین متعصب، خود و خانواده را درون کلبههای چوبی در قلب جنگل حبس کـرده و در ورودی و پنـجرهها را از داخل مسـدود مینمـودنـد و متعاقـباً کلبـه را به آتـش کشــیده و به همـراه همسران و کودکان خود، درون آتـش، با فریادهای جانـخراش میسوختـند تا بدیـن طـریق خود را از گنـاه ناشـی از بدعت دینی که حاصل نو آوریهای اسقف نیکون بود، منزه ساخته باشند. با دانشگاه دندانپزشکی سماشکو بیشتر آشنا شوید.
پس از مرگ نیکلای دوم و استـقرار نظام لنیـنـیسم در روسـیه، اقتـدار کلـیسا رو به افـول نهـاد و بعـدها، استالین که مذهب را افیون ملتها میدانست، کلیساهای بسیاری را نابود ساخت.
دشـمنی استالیـن با مذهب به قدری بود که در نزد بسیاری از ملل دیگر، واژه کمونیسم با واژه کفـر و الحـاد متـرادف گردید و حال آنکه (کمونیسم) در لغت به معنای نظام اشتراکی و مـردم گرایی میباشد و از لحاظ لغوی هـیچ ارتبـاطی با کفـر و الحـاد ندارد.
علیای حال، 70 سال نظام کمونیستی، نه تنها مذهب را در بین روسـها ریشه کن نسـاخت، بلکه بسیاری از روسها را در میل به مذهب و کلیسا حریص تر نیز نمود، به گونهای که بلافاصله پس از سقوط نظام کمونیسم، کلیساهای متعددی، همچون قارچهای پس از باران در گوشه و اکناف این کشور پهناور سر بر افراشتند.
اسقف اعظـم جایگاه والـا و مـردمـی خود را بدست آورد، تعمـید کودکان در کلیـسا بار دیـگر باب شـد و کشیشان، راهبهها و خدام کلـیسا، در نزد حکومتگران، اهمـیت و احتـرام از دست رفته را باز یافتـند و یک رابطـه منطقی و متعادل، بدور از تعصبات کورکورانه مذهبی، بین نظام حکومتی، مردم و کلیسا برقرار گردید.
یکی از ویژگـیهای مـردم روسـیه، عدم تعـارض و عـداوت با ادیان دیگـر است. مذهب مقـدس اسـلام که دومـین مذهب روسیـه پس از مسیـحیت محسوب میگـردد با سـرعت شگفـت انگـیزی، در بطـن جامـعه روس رو به گسترش است.
بسـیاری از جامـعه شـناسـان روس و غیـر روس معتـقدنـد که اگر اسـلام سـیر صـعودی گسـترش خـود را به همـین نـحو امـروزی حفظ کند بر مسیحیت پیشی خواهد گرفت و روزی فـرا خواهـد رسیـد که تعداد مسـلمین که در حـال حاضـر حدوداً 20 میلـیون نفر میباشند، بر تعداد مسیحـیان فزونی گرفـته و تبـدیل به مذهب رسمی این کشـور گردد، ضـمن اینکه اکثـریت قریـب به اتفـاق روسـها، به هـیچ وجـه بـه این رشـد فزاینـده، حساسیت نشـان نـداده و در کمـال صلح و آرامـش با مسلمین دوسـتی میکنند
حتی جـنگ با جمـهوری چچـن نـیز، علی رغم اینـکه چچنها چـندین بار در قلـب مسـکو مرتکـب اعمـال واکنشی گردیده و تعدادی از مردم عادی را در امـاکن عمومی از قبیـل ایسـتگاههـای مـترو، ساخـتمانهای مسکونی و غیره مجروح و بعضاً مقتول ساختند، نتوانـست مردم این کشـور را به اسـلام بدبین سـازد. روسها بخوبی در مییابند که این حوادث، نشأت گرفته از معادلات سیاسی است و ربطی به دین مقـدس و مردمی اسلام ندارد.
بیشتر روسها، اعتقاد دارند که شروع جنگ با جمهوری چچن، یکی از اشتباهات بزرگ رئیس جمهور وقـت « یلتـسین »بـود و ایـن حـق مـسلـم آنهاسـت کـه زمـام امـور خویـش را بدست گیـرند و یلتسـین به جای زورگویی و برافروختن آتش جنگ میبایست طی یک انتخابات مردمی، نظر اکثریت جامعه چچن را مبنی بر جدایی و یا عدم جدایی از روسیه، جویا میشد و به نتایج انتخابات احترام گذارده و نظر مردم آن دیار را بر میتابید.
ولی در عین حال، اعمال جنگی با غیر نظامیان و شهروندان بی گناه را نیز محکوم میکنند. بدیهی است که صحت انتساب حوادث تروریـستی به چچنها میتواند مورد تردید باشد و ما چون از مقوله ی سیاست بدوریم، از قضاوت در این امر امتناع نموده و داوری پیرامون درسـتی و یا نادرسـتی اخبار مربوط به حوادث مذکور را به دولتمردان و سیاستمداران ذیصلاح میسپاریم. با دانشگاه دولتی نواسیبیرسک آشنا شوید.
قبل از اینکه سخن از قوام به میان آید، باید متذکر شوم که هدف از این نوشته، به هیچ وجه تأیید و یا تکذیب شخصیت قوام نیست و ذکر پیروزی سیاسی او در تعامل با روسیه نمی بایست تأیید صحت تمامی اعمال این سیاستمدار تلقی گردد .
شاید قـوام از معـدود کـسانی بـود که به دلیـل شـناخت عمیـق نسبـت به روسـها توانـست آذربایـجان ایـران را از روسـها پـس بگـیرد و هیچ امتیاز خاصی هم ندهد.
این در زمانی بود که روسها تا قزوین پیش روی کرده و علی رغم تعهدات بین المـللی خود پس از جنگ جهانی، مبنی بر خروج به موقع از ایران، نه تنها نیروهای خود را از ایران خـارج نمی کردند بلکه بســوی قلـب ایران نیز پیـشروی میکردند.
آذربایجان به طور کامل، عملا ًدر دسـت روسها بود، جعفر پیـشه وری را رئـیس جمـهور موقت کـرده بودند و نیروهای نظامی آذری تحـت عنوان فدائیان آذربایجان به همراه سربازان روس کنترل کل استان را در دست داشتند، در واقـع آنان آذربایـجان را به یک کشور مسـتقل تبدیل کــرده، مجـلس و انتـخابات برپا نـموده و خلاصه، آذربایجان را تا حلقوم فرو برده بودند.
حکومت مـرکزی وقت، از اعـزام نیـرو به منـطقه عاجـز بود چرا که روسها قزوین را مرز قرار داده و از اعزام نیروهای دولتی به آذربایجان شـدیداً جلوگیری میکردند. حکومـت وقت، قوام، این سیاستمدار ورزیده و کهنه کار را برای مذاکرات به روسیه اعزام نمود. از دانشگاه پاولوف سن پترزبورگ چه میدانید؟
بعدها استالین با ناراحتی در پاسخ به اینکه تصمیمات دولت ایران منوط به رأی مجلس است گفته بود : اگر این چنین است قانونتان به درد نمی خورد، بهتر است آن را عوض کنید.
روسها در غالب پروژه نفت شمال، خوابهای زیادی برای ایران دیـده بودند.
قوام در برابر اعطای نفت شمال که هیچ وقت به دسـت روسها نرسید، از ایشـان خواست تا جداً نسـبت به خروج نیـروهای خود از ایران اقدام نمایند. از سوی دیگر به پیـشه وری امید داد که با خود مختاری او موافق است به شـرطی که نیروهای امنـیتی برای حفاظـت از صـندوقهای رأی گـیری در آذربایـجان از طرف حکومت مرکزی باشد.
خلاصه روسها را از آنسو بیرون راند و پیشه وری را از این سـو فریفت و به بهانه حفاظت از صندوقها، نیروهای بیشماری را شبانه به منطقه گسـیل داشت . پیـشه وری و هم دسـتانش را تارومـار ساخت و بدین ترتیـب آذربایـجان که میرفت از پیکرۀ وطـنمان جدا شده و به سرنوشت آذربایجان شوروی دچار آید، توسط قوام از حلقوم روسها بیرون کشیده شد.
1- از شاخـصههای روسها در بر خـورد با حریفـان، رصـد کـردن مدقـقانه حریـف میباشد .
روسـها هیچگاه بی گدار به آب نمی زنـند، در منازعات و مشـاجرات به چشـمان حریف خیره میشـوند و تا زمـانی که ترس را در چشـمان او احساس نکـنند، حمـله ور نمی گـردند.
در ادبیـات فارسـی، پـندی پیامـبر گونه منـسوب به سـعدی شـاعر بـزرگ ایـرانیـست که میگوید:
«چو جنگاوری با کسی در ستیز , که از وی گزیرت بود یا گریز»
و این شعر به خودی خود تفسیر کامل استراتژی روسها در جنگهای فردی و گروهی است. روسها تا زمانی که ضعف را در حریف احساس نکنـند، در یورش پیـش دستی نمی کنـند . لذا کـسانی که به هر دلـیلی و در هر عرصهای مجبور به رویارویی با روسـها گردیده و گریزی از مقـابله ندارند، باید اطمـینان داشته باشند که در صورت بروز کوچکـترین علامتی که حاکی از ترس آنها باشد، در مبارزه مغلـوب روسها خواهند گردید .
شاید بهتر باشد که مطلب فوق را بدینـگونه توضیح داد که :
روسها در رویارویی با حریف ، مرام گرگ را دارند یعنی اولاً بصورت دسـته جمعی حمله میکنـند و ثانیاً آنقدر گرد حریف میچرخند و در چشمان او خیره میشوند، تا ترس را در دل او بیـندازند و تنها بعد از مشاهده ترس در حریف ، به او حمـله ور گردیده و بی هیچ ترحمی او را نابود میسازند.
در این ارتـباط ضرب المثلی وجود دارد که میگوید، اگر با قفـقازها دعوا کردی خود را به زمین بینداز و اگر با روسـها دعوا کردی جداً از زمین خوردن اجتـناب کن و معنای این ضرب المثل آن است که قفقازها وقتی حریف خود را افتـاده بر زمین ببینـند، دیگر به زدن او ادامه نمی دهـند، ولی روسـها در صورتی که حریــف زمین بخورد، با شدت بیـشتری و تا سر حد مرگ او را کتـک میزنند، ولی اگر حریف زمیـن نخورد و مقابل آنها ایستادگی کند، دیر یا زود آنها را از میدان به در خواهد کرد.
پس بر سیاستمداران ماسـت که در مناسـبات با این کـشور، اصل اقتـدار مطلق را هیچگاه از نظر نرانند، چرا که به تجربه دریافته ام، که با روسها همیشه باید از موضع مقتدرانه وبرتر سخن گفت .
باز هم تکرار میکـنم که روسها شاخـصههای مثبـت بسیاری دارند و مـسائل مندرج در این مقاله به هـیچ وجه نشـانه بدی و یا بدگـویی از این مـردم خارجـی دوسـت و مهربان نیـست. روسـها از ویژگـیهای بسـیاری برخوردارند که صراحت کلام، یک رویی، عدم آلودگی به تعارفات دست و پاگیر و ریاکارانه، ضریب هوشی بالا، میل به مطالعه و بسیاری دیگر از آن جمله اند ضـمن اینکه در اکثر موارد فوق الذکر ، زنها گوی سبقت را از مردان ربوده اند .
زنهای روس در قیاس با مردان، از همت، پشـتکار و صـداقت بیشـتری برخوردارند و پر بیراه نگفته ایم اگر بگویـیم که 70% چرخـهای روسیه به دست پرتوان زنان این کشور میچرخد.
زنان روسیه در تمام عرصههای اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، بازرگانی و فرهنگی حضـور پررنگ و فـعال داشته و از هر گونـه احساسـات ناسیونالیستی در برخورد با خارجـیان به شـرطی که از طـبقه بی آزار و متشخـص باشـند، بدورند. در زندگی مشترک شرایط شوهر را به خوبی درک میکننـد و خیلی سـریع خود را با درآمد شـوهر سازگار میسـازند.
در انتـخاب همـسر به هیچ وجه اسیر شکل ظاهری و قیافه مرد نیستند و دراین رابطه مثلی دارند که میگویند : مرد اگر فقط یک درجه از میمون زیباتر باشد، زیباترین موجـود عالم اسـت . زنان روس هیـچگاه شکـل ظاهـری مـردان را مورد تمـسخر قرار نمی دهند و بر خصایل مـردانه ارزش زیادی قائلـند.
البته نسـل جدید در روسـیه، نسلی کاملاً متفاوت با نسلهای پیشین است، ولی به هر حال مطالب مذکور در رابطه با نـسل جدید نیز تا حدود زیادی صـادق است.
روایت است که فقط در یک مورد اشک پطر دیده شد و آن زمانی بود که علی رغم تلاش زیاد، دریافت که با رشوه گیـری نمی توانـد مـبارزه کنـد چرا که نزدیکترین کسانش رشوه دریافت میکردند.
اگر از روسها بپرسید که بدترین شاخصه جامعه شما چیست، خواهند گفت : سه چیز که عبارتند از: رشوه، الکل و عدم احساس مسئولیت نسبت به اموال دولتی .
البته منظور از عدم احساس مسئولیت نسبت به اموال دولت، بردن اموال دولتی توسط کارگزاران، کارمـندان،کارگران و غیره به هر شـکل و طریق ممکن میباشد، نظام کمونیستی طی 70 سال حکومت خود، بدتـرین مکافـات و شکنـجهها را در این گونه موارد بر ضد خاطیان اعمال میکرد ولی به هر حال نتوانـست در زدودن این شاخصه، توفیق چندانی حاصل نماید همچنان که پطر با تمام اقتدارش نتوانست رشوه را ریشه کن کند.
میل به سرقت اموال دولتی تا بدانجا جدی اسـت، که من باب مثـال یکی از مـراکز استخراج طلای روسیه به منظور جلوگیری از بیرون برده شدن خردههای طلا، درب خروجی مجموعه را به ایمن ترین تکنولوژی وقت مجهز نمود . این تجهیزات به کوچکترین قطـعه فلز واکنـش نشـان میداد و آژیر میکشـید.
پس از مـدتی رؤسای کارخانه با کمال نا باوری دریافتند که علی رغـم تلاشـهای به عمـل آمـده مقـدار قابل توجهی طلا از کارخانه بیرون رفته است. ناچار جاسوسانی را با لباس کارگـری در بیـن کارگران گماشته و به زودی دریافتند که کارگران در زیر خاک محوطه کارخانه، تیر کمانهای لاستیکی که قاعده آن از جنس چوب و به شکل عدد هفت میباشد مخفی کرده و در هر فرصـت مـمکن، قطـعات طـلا را توسـط آنها به بیرون از محوطه پرتاب میکنند و بعد در فرصتی مناسب و پس از وقت کاری با کمک اعضای خانواده آنها را جمع آوری مینمایند.
مسئله رشوه و نیز عدم صداقت کاری یکی از غول آسـاترین دشـمنان کشور روسیه بوده و هست . شما اگر راه رشوه دادن را مطابق با عرف حاکم بر این کشور بیاموزید، در هیچ ارگان و ادارهای به مشـکل بر نخـواهیـد خورد و پیـچیده تریـن امـور اداری را، علی رغـم اینکه روسیه از لحاظ پیچیدگی بروکـراسی مقـام دوم جهـان را داراست، در اسرع وقت به انجام خواهید رساند، ولی اگر نخواهید رشوه بدهید باید قبل از پرداختن به پروسههای اداری و کشوری الزاماً یک جفت کفش آهنی برای خود تهیه نمایید.
آلودگی به رشوه سـبب گردیده که تمام قابلیتها و استعدادهای پلیـس روسـیه، مخصوصـاً پلیـس راهنـمایی و راننـدگی ، خدشه دار گردد . پلیـس روسیه بطـور ذاتی، از هوشمندی و ویژگیهای بالایی برخوردار است، ولی متاسفانه دریافت رشوه تمامی خصایل شایـسته او را تحت الشعاع قرار داده ، ضمن اینکه این مطلب در مورد اکثر قریب به اتفاق کارمندان و خدمتگزاران به دولت، قابل تعمیم میباشد.
از دیگر معضلات وحشتناک روسها، میل بیمارگونه مردان روس به شرب الکل میباشد. در رابطه با نوشیدن الکل لطیفههای متعددی در افواه مردم این کشور جاریـست، الکل و یا به عبارت دیگر وتکای روسی بخش لاینفک فرهنگ روس تلقی میگردد و در بین تمامی اقشار جامعه، اسـتفاده از آن عمومیت دارد و تنها مختـص طبقات خاصی نیسـت. پطر کـبیر نه تـنها در سازندگی، که در نوشیدن الکل نیز کبیر بود.
بسیاری از مورخین، از او به عنوان مردی دائم الخمر در تاریخ یاد کرده اند و این در حالیست که حتی در عصـر حاضـر شخـص والا مقامی چون رئیس جمهور اسبق روسیه ، بوریس یلتسین نیز در نوشیدن الکل جانب احتیـاط را رعایت نمی نمود و وقت و بی وقت حتی در مجامع و محافل بین المللی وتکا مینوشید .
در مباحـث مربوط به سرمایه گذاری، طبـق آمار، روسها زمانی اقدام به سرمایه گذاری در یک پروژه خاص میکنـند که اطمـینان یابند، حداقل 150% سود خالـص، بازگشـت سرمایه آنها خواهد بود. این مطلب را در راسـتای تحقـیقاتی میگویم که چنـدی پیش به درخواست یکی از ارگـانهای علمی صنـعتی دولتـی پیرامون« جذب سرمایه گذارهای روس» انجام دادم.
به عقیده یک سـرمایه گذار روس، هر یکـصد دلار باید در بدتـرین شـرایط ، حداقل دویسـت و پنـجاه دلار بازگشـت سرمایه داشـته باشد. زیاده خواهی روسها در معاملات تجاری و سیاسی، مسئله ایست که با مطالعه تاریخ روابط کشـورمان با همسایه شـمالی بخوبی قابل لمـس است. در این باب حـکایـات فـراوانـی در تاریخ پرفراز و نشیب کشورمان ثبت است.
از آنجایی که موضوع مقالـه حاضر تاریخی نیـست لذا بدون آنکه قصد آنالیز روابط دو کشور در میان باشد، بطور خلاصه فقط به یک مورد از موارد متعدد موجود اشاره میگردد.
در سال 1664 میلادی، در عصر حکومت شاه عـباس دوم صفوی دو سفـیر از جانـب تزار روسیـه به منظور ایجاد روابط دوستانه به دربار ایران اعزام گردیدند.
سفرای مذکور در غالـب یک هیأت بزرگ هشـتصد نفری به اصفهان آمدند و از طرف تزار، پیشکشی معادل پنج هـزار تومان که در آن زمان ثروت هنگفتی محسوب میگردید به پادشاه صفوی هدیه کردند و در مقابل از پادشـاه خواهش کردند که ایشـان را از معافیـت گمـرکی برخـوردار سـازد و شـاه صـفوی نیز بدون انجـام تحقیقات لازم پیرامون مقاصد این هیأت پر تعداد، خواستۀ ایشان را اجابت نمود.
مطمئناً هر کس که با طریقـه عملکرد دیپلماتیـکی روس آشـنا باشد، از خود میپرسـد که چـگونه روسـها چنین ناپرهـیزی بزرگی مرتکب گردیـده و چنین هدیه هنگفـتی به دربار ایران پیـشکـش کرده اند، چرا که روسها به قول معروف ، فاتحۀ مجانی برای پدر خود نیز نمی خوانند.
بزودی جاسـوسـان شاه خبر آوردند که هیأت 800 نفری روس، کنگر خورده و در اصفهان لنگر انداخته اند و تا به حال با حداکثر استفاده از مزایای معافیت گمرکی ،80 هزار تومان پوست خز و سمور به اصفهانیهای بینوا فروخته اند در صورتی که با توجه به عدم پرداخـت هزینههای گمرکی ، پوستها میبایست به بهایی به مراتب ارزانتر فروخته میشد.
هیأت روس، علاوه بر سوء استفادههای مالی در زمینۀ جاسوسی نیز اقداماتی صورت داد که به هیچ وجه برای مسئولین شهر اصفهان خوشایند نبود,
آنقدر اخبار از این دست به شاه مخابره گردید که در نهایت او را به روسـها بدبین سـاخت لذا پس از مـدتی، از جانب شاه به روسـها اخطار داده شـد که در اسـرع وقت ایـران را ترک گوینـد.
تزار روسیه که رفتـار شاه را توهیـنی بزرگ به خود تلقی کرده بود ،بسیار خشمگین گردید و منتظر فرصتی مناسب برای انتقام و ضربه زدن به ایران ماند اما به واسطه ی اقتدار شاه عباس دوم، تا زمانی که او زنده بود نتوانست کاری صورت دهد ولی به محض در گذشت شاه مذکور و همزمان با جلوس شاه سلیـمان صفوی، تزار آلکسی ،قزاقهای وحشی را تحریک نمود تا به ایران حمله ور شوند و چنـین بود که 6 هزار قزاق در چهـار کشـتی بزرگ که هر کـدام مجـهز به دو توپ جـنگی بود به سـر کردگی «استینکا رازین» به سواحـل ایران هجوم آورده و در ساحل گیلان پیاده شدنـد.
قزاقها در این حمـله شهر رشـت را بکـلی مورد غـارت و چپاول قرارداده و عده زیادی از هموطنان شـمالی را مقـتول و مجروح ساختند و با غنایم فراوان مراجعت کردند. هر چند که بعدها رازین در مسکو اعدام گردید ولی به هر حال اعدام او خسارات وارده بر ایران را جبران نمی ساخت.
بنگرید که یک هدیه 5 هزار تومانی، بر اثر حسن ظن و عدم آگاهی پادشاه وقت ایران، چگونه بر ملت ایران گران آمد و چگونه روسها دهـها برابر آن را باز پـس گرفتـه و یکی از آبادترین شـهرهـای ایـران را تحت غارت و چپـاول قرار دادند.
شاه وقت ایران اگر به روحیات روسها آشنـایی کامل میداشت، میبایست هم آن 5 هزار تومان را بگیرد و هم نیمی از کالاهایـشان را و اجازه فروش نیمی دیگر را نیز به شرطی صادر مینمود که هزینه گمرک آن بطور کامل پرداخته گردد و آنقدر به آنها مالیات میبست که بزودی نقدینگیشان به انتها رسیده و در آن صورت خود آنها با میـل و رضای باطنی ایران را ترک میکردند و نیـازی به اخراج آنان نمی بود و این همه عواقب وحشتناک نیز بدنبال نمی داشت.
به یاد دارم که زمانی مسئولیت سرپرستی یک هـیأت 18 نفری ایرانی در مسکو را به من داده بودند . یکی از کارهای معمول هیأتهای اعزامی از ایران این است که سرپرست هیأت میبایست در راستای فعالیت هیأت مذکـور با سـازمانـها ، ارگـانـها و نـهادهـای ذیربط روس ارتـباط برقرار نموده و جلسات مذاکرات ، جهت همکاریـهای احتمالی آتی بین دو طرف را مترتب سازد .
یکی از ارگانهایی که مورد علاقۀ طرف ایرانی جهت مذاکرات همـکاری بود، کارخـانهای بود که رئیس آن در ابتدا از پیشنهاد برقراری جلسۀ ملاقات فی مابین، اسـتقبال نمود ولی وقتی تعـداد آنها را دریافـت، با تعجب گفـت مگر هـیأًت 18 نـفری هم میشـود؟ ما حداکـثر 5 نفر از اصلی تریـنهای آنها را میتوانـیم پذیرا باشـیم.
خلاصـه با زحمت زیاد و گفتگوی طولانی موفق شدم، رضایت او را مبـنی بر پذیرش تمـامی اعضـای هیأت مذکور اخذ نمایم. بنگرید که چگونه برای ایرانـیها هیأت 800 نـفری قابل پذیرایی اسـت ولی برای روسـها 18 نفر آنقـدر زیاد است که میگویند مگر هیأت 18 نفری هم میشـود . و این در حالی است که درایت تجاری – اقتصادی – سیاسی ایجاب میکند که نه تنها میبایـست تمامی اعـضای هیأت را پذیرفـت بلکه ایشان را عمیقاً مورد احترام و پذیرایی قرار داد تا بدین طریق ذهنـیت مثبتی از ملـاقات مذکـور در ذهن طرف مقـابل ایجاد گردد .
یکی از دلایل برخـورد و عمـلکرد ضـعیف رؤسای کارخانجات و نهادهای صنعتی – تجاری در مناسبات بین المللی، دوری از دنیای تجارت طی 70 سال حکـومت کمونـیزم و دشمنی این نظـام با جهـان کاپیـتالیستی میباشـد ولی اکـنون که قریـب به 2 دهه از اسـتقرار مجدد نظام سرمـایه داری در روسیه میگذرد، انتظار میرود که روسها در پروسههای تجاری منطقی تر و کارشناسانه تر برخورد نمایند. بارها شاهـد بوده ام، در مواقـعی که مـیزبان طرف ایرانی بوده است ،
در پروسۀ پذیـرایی از طرفهای روس، ایرانیان جانب اعتدال را نگاه نداشته و در میهمان نوازی به قول ما ایرانیها سنگ تمام گذاشته انددر طول تاریخ ، خصـلت میهـمان نوازی، یکی از خصایل شایستۀ ایرانیان بوده و هست و به هیچ وجه قصد انتقاد از این ویژگی زیبا و مردم پسند در میان نیست، اما از سوی دیگر نمی بایست فراموش نمود که احترام و پذیرایی بیش از حد در تعاملـات سـیاسی اقتـصادی با روسها، آنچنان که تجربه نشان داده است، در اکثر موارد نتیجۀ معکوس به همراه داشته است .
این عادت روسـهاست که در چنـین مواردی، نسبت به طرف مقابل ظنین گردیده و احساس میکنند که طرف مقـابل یا قـصـد فریب آنها را دارد و یا در آن مورد خـاص ، آنقـدر به آنها نیـازمند است که میتوانند براحتی هر گونه شـرایطی را بر او تحمـیل نماینـد و مـن خود در جریان پروسههای کاری به کرات با این مـسئله برخورد داشـته ام، لذا عقل سلـیم حکم میکنـد که حداقل در مورد روسها، پذیرایی در جلـسات را حداکثر به چای و شیرینـی محـدود سـاخت و از اهدای هدایای گرانبها جداً خودداری نمود .
پذیراییهای آنچنانی و هدایای آنچنانی تر در واقع شرایط قرارداد را به ضرر طرف ایرانی ، سخت تر و حادتر میگرداند و نباید این نکتۀ اساسـی را از نـظر دور راند که تعارفات گرم که از شاخصههای فرهنگی مردم ما تلقی میگرددو ما آنرا ادای احترام و نزاکت مینامیم در نزد روسها ، تملق و مداهنه تعبیر گردیده و نتایجی عکس را بدنبال خواهد داشت .
متأسفانه در جلسـات بین طرفهای ایرانی و طرفـهای روس ، عبارت « بهتر است برویم سر اصل مطلب » را معمولاً روسها ادا میکنند و این بدان سبب است که تعارفات مقدماتی و بعضاً طولانی در فرهنگ ما ایرانیان حک گردیده و جزء لاینفک تعاملـات ماسـت ولی در فرهـنگ روس، بـطور کامـل، عاری از معناست، لذا اجـتناب از تعارفات، لبخندهای متواضـعانه بیش از حد، پذیراییهای پرهزینه و حتی بلند شدن در مقابل روسها به منظور ادای احترام و غیره ، مطمئناً نتایج مثبت تر و دلخواه تری را برای طرف ایرانی به دنبال خواهد داشت .
بـیاد دارم که روزی در یـکی از جلـسات بسـیار مهـم در مـسکو، از یکی از اعـضاء هـیأت ایـرانی که یکی از دیـپلماتهای ورزیده کشورمان بود، رفتاری دیدم که در دل او را تحسین نمودم و به شخصیتش آفرین گفتم.در آن روز وقتی که به محل جلسه ملـاقات که در دفتر رئیـس یکی از کارخانجات مهم روسیه بود، رسیدیم، منـشی آقای رئیس، ما را به اتاق جلـسه راهنمایی نمود و خواهش کرد که در آنجا منتظر رئیس مربوطه باشـیم، ما هـمه گرد یک مـیز بزرگ درون جایـگاهایـمان قرار گرفتـیم ولی دیپلمـات مـذکور از نشـستن خودداری کـرده و خود را در کـنار پنجره سـرگرم تماشـای منظرۀ خـیابان نشان میداد و تا لحظهای که رئیـس و معاونیـن مربوطۀ او نـیامدند در جای خود قرار نگرفت.
و وقتی در پایان جلسه علت رفتار او را جویا شدم گفت : اگر مینشـستم ، هنگام ورود طرف روس یا میبایـست به همان حالت نشسته باقی بمانم که دور از ادب و نزاکت ایرانی بود و یا مقابل او بایستم که مغایر با غرور ملی من میبود.
وقار و جدیت در رفتار از اصول اساسی جلسات با روسها میباشد البته ذکر این نکته الزامیـست که روسـها فی حد ذاته مردمانی بذله گو و شـوخ طبع میباشـند و مزاح را دوست دارند ولی در جلـسات رسمی، تنها کسـانی میتوانند از شوخ طبعی روسها به نفع خود بهره گیرند که اولاً به زبان روسـی تسلط کامل داشـته و ثانیاً به تمامی نکات ریز و درشت فرهنگی آنها واقف باشند.
چرا که مقوله بذله گـویی و شوخ طبعی و خودمانی نمودن جو جلـسات، تنها زمـانی میتوانـد مفـید باشـد که بطور کـامل در راسـتای سلایق و علایق ملی – فرهـنگی روسـها باشـد و در غیر این صورت میتواند نتایج زیانـبار و غیر مـترقبهای به بار آورد، لذا کسانی که فاقد شرایط یاد شده میباشند، شرط احتیاط آن است که از هر گونه تلاش در جهت خودمانی کردن جلسه جداً پرهیز نمایند.
یکی از رفتارهایی که در فرهنگ ایرانی، ابراز صمیمیت تلقی میگردد همانا دست زدن به کمر، شانه و یا بازوی مخاطب، به نیت خودمانی شدن است که در فرهنگ روس عملی بسیار غیر منتظره و بی ادبانه محسوب گردیده و ممکن است واکنش بسیار سرد طرف روس را به همراه داشته باشد .
به عنوان مثال در ایران به کرات شاهد بودهام که در اماکن عمومی کودکان خردسال و شیرین مورد نوازش دیگران قرار میگیرند و در پایان مورد قدردانی والدین کودک نیز قرار میگیرد ولی انجام این عمل در روسیه فقط به شرطی پذیرفتنی است کهp از دست زدن به کودک جداً خودداری گردیده و به لبخند زدن از راه دور بسنده گردد .
بارها شاهد بودهام که در جلسات و بازدیدها، طرف ایرانی به منظور ایجاد ارتباط صمیمانه، در هنگام سلام و احوالپرسی و یا خداحافظی به شانه و یا کمر طرف روس دست زده است ولی نه تنها نتیجۀ مطلوب را بدست نیاورده بلکه با چهرۀ سرد و جدی شخص روس نیز مواجه گردیده است .
لذا به منظور حصول نتایج دلخواه در تعاملات با روسها، میبایست حتی المقدرو از دست زدن، شوخی کردن و بذله گویی اجتناب ورزید .
در باب بذله گویی و تلاش جهت خودمانی شدن فوری با طرف روس یکی از دوسـتان مترجم، تعریف میکرد که روزی در یکی از جلسات که در مسکو برگزار شده بود، رئیس هیأت ایرانی با اصـرار از من خواسـت که در طول جلسه ، الزاماً ، حرفهای او کلمه به کلمه برای طرف روس ترجمه شود و این در شرایطی بود که رئیس روس ، فردی بسیار عبوس و جدی به نظر میرسید .
فرد ایرانی برای تعدیل جو جلـسه و به منـظور خودمانی شـدن با طرف روس پس از ادای عـباراتی از قبیل « با ما به از این باش که با خلق جهانی » و یا «در همین جلسۀ اول به دل ما نشستی» و جمـلاتی از این دسـت گفت : به او بگو « میخوامـت » و من هم به دلـیل اصرار خود او، معادل دقیق گفته او را ترجمه کردم، که به یکبار شخص روس ناراحت شده و با رنجش بسیار از من خواست که به او بگویم : اولاً موضوع جلسۀ ما ، موضوع دیگریـست و این جا، به هیچ وجه جای این گونه سخنها نیـست . ثانیاً اشـتباه گرفته اید و من اهل این حرفها نیستم و اگر دنبال این موارد هستید به جاهای دیگر مراجعه کنید.
آن عده از عـزیزانی که با زبـان روس آشنـایی دارند، میدانند که معـادل عبارت « میخوامـت » در زبـان روسی ( یاخاچو تی بیا ) میباشد که مضمونی غیر اخلاقی دارد.
البته متـرجم با تلاش زیاد بالاخـره طـرف روس را قانـع کرده بود که برداشتش اشتباه بوده و منظور طرف ایرانی ابراز ارادت بوده و بس، ولی به هر حال جو جلـسه با ادای یک مزاح کوچک و بی موقع، دیگر به حالت منطقی اولیه بازنگشته بود .
در مورد دیگر و در جلـسهای دیگر، طرف ایرانی از طرف روس حال همسر و کودکان او را جویا شده بود ، به این شکل که « حال خانم بچهها خوبه انشاالله ؟» و او هم مصـراً خواسـته بود تا گوینده نحوۀ آشنایی و ارتباط خود را با همـسر او بیان کند و باز هم مترجم بخـت برگشته با سخـتی توانسته بود طرف روس را متقـاعد کند که ادای اینـگونه عبارات در فرهنگ ایرانی رایج است ولی به هر حال فهم این مسئله برای فرد روس دشـوار بوده که چطور میشود شخـصی را برای اولین بار دید و سـراغ همـسر و کودکان او را گرفـت.
موارد بالا، مثالـهایی سـاده و ابـتدایی میباشند که بیشتر به جهت انبساط خاطر خوانندگان مطرح گردید ولی به هر حال مسائلی است که اتفاق افتاده و موارد مـتعددی با ساختاری پیچیده تر و ظریف تر نیز تجربه گردیده که درج آنها موجبات اطالۀ کلام را فراهم آورده و ممکن است از حوصله این مقاله خارج باشد.
حکایت مذکور در عین سادگی بخـوبی روشـن میسـازد، مادام که با نوع لودگی روسـها آشـنایی نداشـته باشیم ، احتیاط واجب بر آنست که از مزاح و شوخی در جلسات جداً اجتناب نمائیم.
ضمن اینکه عکس العمل روسها در بسـیار ی از موارد، مطلقاً غیر قابل پیش بینی است و بسیاری از پروسههای گفتـاری- رفتاری که با نیـاتی خیر انجام میگـیرد میتواند موجـب عکس العـملی بسیار غیر مترقبه از جانب روسها گردد.
گفتۀ ” بردیایف ” فیلسوف قرن 19 روسیه شاهدی است بر این مدعا که :
« ملت روس ، ملتی است دارای ابعاد بسیار گسترده و مجمـوعهای کامل از تناقضات . نسبت به آنها میتوان هم دلسـرد شد و هم دلگرم .عکس المعل رفتـاری این ملت همیشه غیر منتظره و غیر قابل پیش بینی است .آنها استعداد عجیبی به عاشق کردن و نیز متنفر کردن دیگران نسبت به خود دارند. »
گفته هایی از این دست، در عین حال بیـانگر این حقـیقت است که روسها از بیان ضعفهای اجتماعی خود ابایی ندارند.
اذعان به ضعف، ویژگی بسـیار مثـبت و پررنگی است مشـروط بر اینکه با تلاش، جهت رفع آن نقیـصه توأم باشـد.به هر حال روسـیه کشوریـست که ساختار اقتـصادی – اجتـماعـی و سیـاسـی آن ایجاب میکند که اصلاحاتی اساسـی در آن صـورت پذیرد هرچـند که اسکار وایلد زمانی گفته بود «در روسیه هیچ چیز غیر ممکنی وجود ندارد ، غیر از اصلاحات» ولی جملاتی از این دست نباید سبب شود که روسها دست روی دسـت گذارده و در جهـت اصلـاحات هـیچ اقدامی صـورت ندهـند.
درست است که رفع نواقـص موجود، کوشـشی بزرگ و جـدی میطلبد ولی به هر حال در صورت اعمال جدیت مکفی لازم، تحقق یافتنی است و اگر تا کنون اصلـاحات لازم و بنـیادین در این کشور صـورت نـپذیرفته، بخاطر عدم وجود تـلاش لـازم و اعمال جدیت در پروسههای اصـلاحاتی بوده است.
هر از گاهـی قانونگزاران روسیه، در جهت اصلاحات، قوانینی جدید به قوانین موجود میافزایند ولی بزودی و تنها پس از چند هـفته، اجرای این قوانین بدست فراموشی سپرده میشود و هیچگونه جدیت مسـتمری در اجـرای به موقع قوانـین یاد شده از سـوی دسـت اندرکاران و مجریان اعمال نمی گردد
حمید رضا متقی
« روسیه کشوری است که درباره اش هرچه بگویی حقیقت است حتی اگر گفتهات غیرحقیقی باشد »
«ویل روجرز»