بسیاری از کشورهای همپایه کشورمان، ایران، بلافاصله پس از فروپاشی و با آنالیز دقیق تواناییهای این کشور بیشترین بهرههای علمی – صنعتی را از آن خود ساخته و تکنولوژیهای ریز و درشت بیشماری را در عرصههای گوناگون و در قالب پروژههای کوتاه مدت و بلند مدت به اوطان خود به ارمغان بردند.
اما در این میان سهم کشور ما از این خوان پر نعمت چه بوده است؟ میزان شناخت ما نسبت به این کشور بزرگ صنعتی چیست؟ و بالاخره چه وقت میخواهیم ذهنیت ابتدایی خود را نسبت به این کشور تغییر داده و باور کنیم که روسیه نوین مخصوصا در دهه گذشته تغییرات بنیادین و تمام عیاری را پشت سر گذاشته و شاهد تحولات عظیمی بوده است.
شاید برای شناخت یک کشور و نفوذ در پهنههای فرهنگی، قومی، ملی و صنعتی آن کشور، راهکارهای گوناگونی وجود داشته باشد، اما به عقیده من یکی از اساسیترین و راحتترین طرق ممکنه، برای نیل به اهداف مذکور، همانا اعزام جوانان دانش جو و دانش دوست به دانشگاهها و مراکز علمی آن کشور میباشد و این دقیقا همان مسئله ایست که معرف انگیزه ایجاد موسسه روسانا نیز تلقی میگردد.
این دانشجویان پس از اتمام تحصیلات نه تنها از علوم مرتبط با رشته تحصیلی خود بهرهمند میگردند، بلکه به جهت زندگی چند ساله در بطن جامعه روس و در میان روسها که فی حد ذاته مردمانی خونگرم و مهربان هستند، به فرهنگ و زبان روسیه نیز آشنایی کامل پیدا کرده و پس از بازگشتن به میهن اسلامی عزیزمان ایران، میتوانند در عرصههای مدیریتی مرتبط، بسیار کار آمد و مفید واقع گردند.
شاید در این میان کسانی باشند که نگاه مرا بیش از حد خوش بینانه تلقی کرده و بگویند که هیچ ضمانتی بر اینکه جوان ایرانی پس از اتمام دوره تحصیلات خود، به کشور بازگردد وجود ندارد و بخشی از دانشجویان اعزامی جذب فرهنگ روسیه گردیده و زندگی در کشور میزبان را ترجیح خواهند داد. در پاسخ باید عرض کنم که به دلایل زیر، در صد دانشجویان این چنینی نسبت به آن دسته از عزیزانی که پس از تحصیلات به کشور بازگشته و خدمت به تمام وطن را به تمامی ظواهر اغوا کننده دنیوی غرب مرجح میشمارند، بسیار اندک است.
- ایرانیها فی حد ذاته مردمانی وطن دوست میباشند.
- داشتن ایرانی مقتدر، صنعتی و پیشتاز در عرصههای علمی آرزوی هر جوان ایرانی است.
- وابستگی شدید عاطفی به خانواده علی الخصوص والدین از شاخصههای پررنگ جوانان ایرانی بوده و هست.
- برخورداری از تربیت عمیق فرهنگی، قومی و مذهبی، دیر یا زود جوانان ایرانی را مشتاق به بازگشت و زندگی در وطن خود میگرداند.
البته این مهم را نیز نمیبایست از نظر گذرانید که اصلی ترین جاذبه برای متمایل ساختن فارغ التحصیلان به بازگشت و کار و زندگی در وطن، همانا ایجاد بسترهای شغلی متناسب با شان علمی و تخصصی دانشجویان، توسط مسئولین محترم و ذیربط کشور میباشد که میتوانند با نگاهی مدققانه تحت یک پروسه گسترده و کارشناسی شده، معضل خروج مغزها از کشور را حتی المقدور کم رنگتر نمایند.